شب و کولاک رعب انگیز و وحشی
شب و صحرای وحشتناک و سرما
بلای نیستی سرمای پر سوز
حکومت می کند بر دشت و بر ما
***
بنوش ای برف گلگون شو بر افروز
که این خون خون ما بی خانمانهاست
که این خون خون گرگان گرسنست
که این خون خون فرزندان صحراست
***
در این سرما گرسنه زخم خورده
دویم آسیمه سر بر برف چون باد
ولیکن عزت آزادگی را
نگهبانیم آزادیم
آزاد
|